برای مشاهده مطلب بالا لینک زیر را کلیک نمایید.
- ۰ نظر
- ۳۱ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۵۴
برای مشاهده مطلب بالا لینک زیر را کلیک نمایید.
جهت مشاهده مقاله مربوط به اردیبهشت ماه لینک زیر را کلیک نمایید.
https://www.arminco-ice.com/%DB%8C%D8%AE-%D8%AE%D8%B4%DA%A9
همراهان گرامی وبلاگ یخساز آرمینکو، ضمن عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن نوروز باستانی، آرزویمان برای تک تک شما سلامتی است.همان طور که بر همه ما جهانیان.....
جهت مشاهده ادامه مطلب به لینک زیر مراجعه نمایید.
جهت مشاهده مطلب فوق به لینک زیر مراجعه نمایید.
جهت مطالعه مطلب مربوطه، به آدرس ذیل مراجعه نمایید.
جهت مشاهده این مطلب به لینک ذیل مراجعه نمایید.
https://www.arminco-ice.com/%DB%8C%D8%AE-%D8%AE%D8%B1%D8%AF-%DA%A9%D9%86-ICE-CRASHER
استفاده از سوپرهیت برای عیب یابی
دمای سوپرهیت می تواند مشکلات مختلف سیستم را نشان دهد؛ از جمله گرفتگی فیلتر درایر، شارژ اضافی سیستم، کمبود شارژ سیستم، خرابی شیر انبساط، ایجاد گرفتگی بر سر راه جریان هوا در اواپراتور، یا جهت نادرست هوای فن. برای شروع اگر دمای اندازه گیری شده سوپرهیت کم باشد نشان می دهد که مبرد مایع ممکن است به کمپرسور برسد، (برگشت مایع به کمپرسور).
در حالت عادی دمای مبرد وارد شده به کمپرسور به اندازه کافی بالاتر از دمای تبخیر مبرد در اواپراتور است تا اطمینان حاصل شود که کمپرسور فقط بخار و فاقد مبرد مایع را به خود وادار می کند. در سیستم های سنتی تبرید که از دستگاه های اندازه گیری مکانیکی مانند شیر انبساط ترموستاتیک TXV یا لوله موییند استفاده می کنند، دمای سوپر هیت بین 8 تا 20 درجه فارنهایت متغیر است. در سیستم های جدیدتر که از شیرهای انبساط الکترونیکی و کنترل کننده ها استفاده می کنند، می توان تنظیمات سوپر هیت را بر روی حداقل 5 تا 10 درجه فارنهایت تنظیم کرد.
دمای سوپرهیت کم و یا نزدیک به صفر نشان می دهد که مبرد به اندازه کافی در داخل اواپراتور گرما را به خود جذب نکرده است تا کاملأ به بخار سوپرهیت تبدیل شود. مبرد مایع وارد شده به داخل کمپرسور، به طور معمول باعث ضربه به کمپرسور می شود که می تواند به سوپاپ های کمپرسور و یا اجزای مکانیکی داخلی آن آسیب برساند. علاوه بر این، مبرد مایع در کمپرسور، هنگامی که با روغن مخلوط شود روغن کاری را کاهش داده و سایش را افزایش می دهد و باعث بروز خرابی های زودرس می شود. از طرف دیگر اگر دمای سوپر هیت بیش از 20 درجه فارنهایت تا 30 درجه فارنهایت باشد، این نشان می دهد مبرد گرمای بیشتری را نسبت به حالت عادی به خود جذب کرده و یا اینکه مبرد کمی توسط شیر انبساط وارد اواپراتور می شود و اصطلاحأ اواپراتور گرسنه است. دلایل احتمالی این وضعیت شامل گرفتگی شیر انبساط، تنظیم نادرست و یا خرابی آن است. اشکالات دیگر مربوط به سوپرهیت می تواند نشانگر کمبود شارژ مبرد در سیستم، رطوبت موجود در سیستم، گرفتگی فیلتر درایر یا بار سرمایشی بیش از حد در اواپراتور باشد.
استفاده از سابکول برای عیب یابی
مقدار نامناسب سابکول می تواند مشکلات مختلف سیستم اعم از شارژ اضافی مبرد، کمبود شارژ مبرد در سیستم، گرفتگی خط مایع یا جریان هوای ناکافی کندانسور را نشان دهد(یا کمبود جریان آب در هنگام استفاده از کندانسور های آب خنک) مبرد به طور معمول بین 10 تا 20 درجه فارنهایت در زمان خروج از کندانسور سابکول می شود، با این حال برخی از تجهیزات مدرن ممکن است این مقدار را تا 4 درجه فارنهایت کاهش دهند تا تنها حداقل استاندارد ها را برآورده سازند.
به عنوان مثال، دمای سابکول خوانده شده اگر بین صفر تا 10 درجه فارنهایت قرار گیرد؛ حاکی از این است که مبرد داغ حرارت جذب شده را به اندازه کافی؛ در کندانسور از دست نداده است. علل احتمالی این وضعیت عبارتند از عدم گردش هوای کافی بر روی کویل های کندانسور، مشکلات شیر انبساط از قبیل تغذیه بیش از حد مبرد در اواپراتور به دلیل تنظیم نا صحیح و باز بودن این شیر به مدت طولانی، یا ممکن است سیستم دچار کمبود مبرد باشد. اغلب اوقات مشکل این است که سطح کویل کندانسور کثیف است، که با پاکسازی کندانسور، می توان جریان هوای مناسب تری را روی آن ایجاد کرد. مقدار سابکول زیاد بدان معنی است که مبرد بیش از حد طبیعی خنک می شود. دلیل احتمالی می تواند شامل شارژ اضافی مبرد در سیستم، گرفتگی شیر انبساط، عدم تنظیم صحیح و یا خرابی هدپرشر کنترل، در شرایطی که دمای هوای بیرون کم است، باشد.
اصول سیکل تبرید و خلاصه عیب یابی
دفعه بعدی که از شما خواسته می شود تا تجهیزات تبرید را سرویس یا نگه داری کنید، به یاد داشته باشید که صبور باشید و اصولی را که در اینجا آموخته اید؛ به کار بگیرید. سوپر هیت و سابکول را دستگاه بررسی کنید؛ مطمئن شوید که تمام سطوح کویل ها تمیز و فن ها در جهت صحیح در حال کار هنستند. باید ابزار و دانش مناسبی داشته باشید تا از این اصول استفاده کنید.
تجهیزات اندازه گیری مانند ترمومتر و گیج مانیفولد به شما کمک می کنند تا مشکل را به درستی و در اولین بازدید حل کنید.
مرجع : Fluke Corporation Bulletins-Troubleshooting HVAC/R systems using refrigerant superheat and subcooling.
اقتباس از مجله انجمن صنعت تأسیسات
•سوپرهیت و اندازه گیری آن
در اواپراتور، در فرآیند تبدیل مبرد مایع به بخار، شامل اضافه کردن حرارت به مایع در دمای جوش آن است که معمولأ به آن دمای اشباع گفته می شود. بعد از جوشاندن همه مبرد و تبدیل آن به بخار، هرگونه افزایش دمای اضافی بالاتر از نقطه جوش، سوپرهیت نامیده می شود. یافتن مقدار سوپرهیت در خط مکش، نیاز به یافتن فشار مکش و دمای دو نقطه دارد:
اول دمای تبخیر مبرد در اواپراتور در یک فشار معین، و دوم دمای مبرد در محل خروجی اواپراتور روی خط مکش که معمولا به آن روش دما-فشار سوپرهیت گفته می شود. یافتن دمای جوش با استفاده از نمودار فشار – دما (P-T) تعیین می شود. در مبرد های قدیمی CFC و HCFC و برخی از مبردهای جدیدتر سازگار با ازن مانند R134a، دمای جوش در طول فرآیند اشباع یا مرحله جوش ثابت می ماند به شرط آن که فشار در اواپراتور یکسان باشد. در ترکیبات مبردهای جدیدتر، دما در مرحله جوش یا اشباع تغییر می کند. به این بازه تغییر دمای ادشباع، لغزش دمایی گفته می شود. مبردهای مدرن با لغزش دمایی 10 درجه فارنهایت (5 درجه سانتی گراد) یا بالاتر از دمای نقطه شبنم(DP) استفاده می کنند.این نقطه، دمای مبرد در زمانی است که آخرین مایع در بخار، تبخیر شود. هرگونه افزایش دمای بخار بالاتر از دمای نقطه شبنم، سوپرهیت نامیده می شود. (شکل 2)
بهترین روش برای تعیین دمای سوپر هیت استفاده از دما سنج دارای پروب دمایی که توسط یک کلمپ(گیره) به لوله متصل می شود و یک گیج مانیفولد که به یک مولتی متر مناسب دیجیتال متصل می گردد؛ می باشد.
کلمپ متصل به لوله اجازه می دهدتا اندازه گیری دمای لوله با سرعت و دقت بیشتری انجام شود زیرا مستقیمأ به لوله بست می شود بدون اینکه نیاز به افزودن عایق یا نوار باشد. گیج مانیفولد امکان اندازه گیری فشار دقیق و سریع را فراهم می کند. هنگام اندازه گیری برای سوپرهیت؛ اجازه دهید که سیستم به اندازه طولانی کار کند و از عملکرد جریان طبیعی هوا یا آب در اواپراتور اطمینان حاصل کنید.
با استفاده از کلمپ و با وصل کردن پروب دما سنج در اطراف بخش عریان لوله، در محل خروجی اواپراتور، دمای مکش را پیدا کنید. دما در خط مکش می تواند در ورودی کمپرسور خوانده شود؛ اگر فاصله بین خروجی اواپراتور و ورودی کمپرسور کمتر از 15 فوت(5 متر) باشد. در این هنگام دمای لوله در ورودی کمپرسور روی خط مکش قابل خواندن است و حداقل افت فشار بین دو نقطه در این حالت وجود دارد.(شکل 3)
بهترین نتیجه هنگامی حاصل می شود که لوله عاری از اکسید یا مواد خارجی دیگر باشد. در مرحله بعد، گیج مانیفولد را به شیر سرویس خط مکش وصل نموده و دما و فشار لوله را یادداشت کنید.این فشار خوانده شده، فشار مبرد تبخیر شده در داخل اواپراتور خواهد بود با این فرض که هیچ محدودیتی غیر طبیعی در خط مکش وجود ندارد. با استفاده از این مقدار فشار، دمای اشباع تبخیر کننده را از نمودار P-T برای نوع مبرد مورد استفاده پیدا کنید(شکل 4). دمای اشباع خوانده شده را از دمای خط مکش کم کنید تا مقدار سوپرهیت حاصل شود.
•سابکول و اندازه گیری آن
در کندانسور، تبدیل بخار به مایع شامل دفع حرارت از مبرد در دمای کندانس اشباع آن است. هرگونه کاهش دمای اضافی، سابکول نامیده می شود. یافتن دمای سابکول خط مایع نیاز به تعیین فشار کندانسور و دو نقطه دارد :
اول دمای کندانس در فشار کندانس اندازه گیری شده و دوم دمای مبرد در خروجی کندانسور در خط مایع. دمای خط مایع شامل اندازه گیری دمای سطح لوله در خروجی کندانسور است.(شکل 5)
برای اندازه گیری دمای سابکول با بستن کلمپ(گیره) روی لوله خط مایع، به سیستم اجازه دهید به اندازه کافی و طولانی کار کند تا دماها و فشارها تثبیت شوند. از جریان هوای طبیعی روی کندانسور اطمینان حاصل کنیدو سپس با بستن گیره بر روی لوله در اطراف خط مایع، دمای خط مایع را پیدا کنید.گیج مانیفولد را به پورت ورودی شیر سرویس در خط مایع وصل کنید. دما و فشار خط مایع را خوانده و یادداشت کنید. فشار خط مایع را با استفاده از نمودار P-T بر اساس نوع مبرد مورد استفاده تبدیل به دما کنید. اختلاف بین دمای اشباع اندازه گیری شده در خط مایع و دمای اشباع، مقدار سابکول را مشخص می کند.
•تشخیص مشکل
داده های حاصل از اندازه گیری های سوپرهیت و سابکول می تواند برای تعیین شرایط مختلف در سیستم تبرید از جمله میزان شارژ مبرد و تأیید وضعیت عملکرد شیر انبساط مفید باشد. این اندازه گیری ها همچنین می توانند برای تعیین راندمان کندانسور، اواپراتور و کمپرسور مورد استفاده قرار گیرند.
قبل از نتیجه گیری از داده های اندازه گیری شده، بسیار مهم است که تأثیر شرایط بیرونی بر عملکرد سیستم را کنترل کنیم. به طور خاص، شما باید جریان هوای مناسب (CFM) روی کویل ها، ولتاژ موتور کمپرسور و بارهای الکتریکی مرتبط را بررسی و کنترل کنید. به یاد داشته باشید که وجود آلودگی و کثافت بر روی سطوح کویل ها، مانند فیلترهای کثیف هوا در اواپراتور، یا وجود کثیفی روی کویل کندانسور، می تواند اندازه گیری را دچار خطا کند؛ پس اول باید آن ها را برطرف کنید.
عیب یابی سیستم های تبرید
•سوپرهیت و اندازه گیری آن
در اواپراتور، در فرآیند تبدیل مبرد مایع به بخار، شامل اضافه کردن حرارت به مایع در دمای جوش آن است که معمولأ به آن دمای اشباع گفته می شود. بعد از جوشاندن همه مبرد و تبدیل آن به بخار، هرگونه افزایش دمای اضافی بالاتر از نقطه جوش، سوپرهیت نامیده می شود. یافتن مقدار سوپرهیت در خط مکش، نیاز به یافتن فشار مکش و دمای دو نقطه دارد:
اول دمای تبخیر مبرد در اواپراتور در یک فشار معین، و دوم دمای مبرد در محل خروجی اواپراتور روی خط مکش که معمولا به آن روش دما-فشار سوپرهیت گفته می شود. یافتن دمای جوش با استفاده از نمودار
فشار – دما (P-T) تعیین می شود. در مبرد های قدیمی CFC و HCFC و برخی از مبردهای جدیدتر سازگار با ازن مانند R134a، دمای جوش در طول فرآیند اشباع یا مرحله جوش ثابت می ماند به شرط آن که فشار در اواپراتور یکسان باشد. در ترکیبات مبردهای جدیدتر، دما در مرحله جوش یا اشباع تغییر می کند. به این بازه تغییر دمای ادشباع، لغزش دمایی گفته می شود. مبردهای مدرن با لغزش دمایی 10 درجه فارنهایت (5 درجه سانتی گراد) یا بالاتر از دمای نقطه شبنم(DP) استفاده می کنند.این نقطه، دمای مبرد در زمانی است که آخرین مایع در بخار، تبخیر شود. هرگونه افزایش دمای بخار بالاتر از دمای نقطه شبنم، سوپرهیت نامیده می شود. (شکل 2)
بهترین روش برای تعیین دمای سوپر هیت استفاده از دما سنج دارای پروب دمایی که توسط یک کلمپ(گیره) به لوله متصل می شود و یک گیج مانیفولد که به یک مولتی متر مناسب دیجیتال متصل می گردد؛ می باشد.
کلمپ متصل به لوله اجازه می دهدتا اندازه گیری دمای لوله با سرعت و دقت بیشتری انجام شود زیرا مستقیمأ به لوله بست می شود بدون اینکه نیاز به افزودن عایق یا نوار باشد. گیج مانیفولد امکان اندازه گیری فشار دقیق و سریع را فراهم می کند. هنگام اندازه گیری برای سوپرهیت؛ اجازه دهید که سیستم به اندازه طولانی کار کند و از عملکرد جریان طبیعی هوا یا آب در اواپراتور اطمینان حاصل کنید.
با استفاده از کلمپ و با وصل کردن پروب دما سنج در اطراف بخش عریان لوله، در محل خروجی اواپراتور، دمای مکش را پیدا کنید. دما در خط مکش می تواند در ورودی کمپرسور خوانده شود؛ اگر فاصله بین خروجی اواپراتور و ورودی کمپرسور کمتر از 15 فوت(5 متر) باشد. در این هنگام دمای لوله در ورودی کمپرسور روی خط مکش قابل خواندن است و حداقل افت فشار بین دو نقطه در این حالت وجود دارد.(شکل 3)
بهترین نتیجه هنگامی حاصل می شود که لوله عاری از اکسید یا مواد خارجی دیگر باشد. در مرحله بعد، گیج مانیفولد را به شیر سرویس خط مکش وصل نموده و دما و فشار لوله را یادداشت کنید.این فشار خوانده شده، فشار مبرد تبخیر شده در داخل اواپراتور خواهد بود با این فرض که هیچ محدودیتی غیر طبیعی در خط مکش وجود ندارد. با استفاده از این مقدار فشار، دمای اشباع تبخیر کننده را از نمودار P-T برای نوع مبرد مورد استفاده پیدا کنید(شکل 4). دمای اشباع خوانده شده را از دمای خط مکش کم کنید تا مقدار سوپرهیت حاصل شود.
•سابکول و اندازه گیری آن
در کندانسور، تبدیل بخار به مایع شامل دفع حرارت از مبرد در دمای کندانس اشباع آن است. هرگونه کاهش دمای اضافی، سابکول نامیده می شود. یافتن دمای سابکول خط مایع نیاز به تعیین فشار کندانسور و دو نقطه دارد :
اول دمای کندانس در فشار کندانس اندازه گیری شده و دوم دمای مبرد در خروجی کندانسور در خط مایع. دمای خط مایع شامل اندازه گیری دمای سطح لوله در خروجی کندانسور است.(شکل 5)
برای اندازه گیری دمای سابکول با بستن کلمپ(گیره) روی لوله خط مایع، به سیستم اجازه دهید به اندازه کافی و طولانی کار کند تا دماها و فشارها تثبیت شوند. از جریان هوای طبیعی روی کندانسور اطمینان حاصل کنیدو سپس با بستن گیره بر روی لوله در اطراف خط مایع، دمای خط مایع را پیدا کنید.گیج مانیفولد را به پورت ورودی شیر سرویس در خط مایع وصل کنید. دما و فشار خط مایع را خوانده و یادداشت کنید. فشار خط مایع را با استفاده از نمودار P-T بر اساس نوع مبرد مورد استفاده تبدیل به دما کنید. اختلاف بین دمای اشباع اندازه گیری شده در خط مایع و دمای اشباع، مقدار سابکول را مشخص می کند.
•تشخیص مشکل
داده های حاصل از اندازه گیری های سوپرهیت و سابکول می تواند برای تعیین شرایط مختلف در سیستم تبرید از جمله میزان شارژ مبرد و تأیید وضعیت عملکرد شیر انبساط مفید باشد. این اندازه گیری ها همچنین می توانند برای تعیین راندمان کندانسور، اواپراتور و کمپرسور مورد استفاده قرار گیرند.
قبل از نتیجه گیری از داده های اندازه گیری شده، بسیار مهم است که تأثیر شرایط بیرونی بر عملکرد سیستم را کنترل کنیم. به طور خاص، شما باید جریان هوای مناسب (CFM) روی کویل ها، ولتاژ موتور کمپرسور و بارهای الکتریکی مرتبط را بررسی و کنترل کنید. به یاد داشته باشید که وجود آلودگی و کثافت بر روی سطوح کویل ها، مانند فیلترهای کثیف هوا در اواپراتور، یا وجود کثیفی روی کویل کندانسور، می تواند اندازه گیری را دچار خطا کند؛ پس اول باید آن ها را برطرف کنید.
با استفاده از اندازه گیری دمای سوپرهیت و سابکول
نگهداری پیشگیرانه، عیب یابی و خدمات دهی سیستم های برودتی و تهویه مطبوع می تواند یک فرآیند چالش برانگیز برای افراد کم تجربه و هم چنین تکنسین های با تجربه تهویه مطبوع باشد. صرف نظر از تجربه، ابزار و تجهیزات و یا موقعیت مکانی برای عیب یابی سیستم ها، ضروری است که شما درک کاملی از اصول تبرید داشته باشید؛ از جمله اصول کارکرد سوپرهیت و سابکول. شما همچنین باید از ابزار های مناسب و دانش لازم برای استفاده از این اصول جهت به کار بردن سریع این ابزار ها برخوردار باشید. تکنیک های عیب یابی معمولأ نیاز به دانش هم زمان از دما، فشار، ولتاژ و مقادیر جریان در یک سیستم دارند؛ به این معنی که اندازه گیری یک پارامتر به تنهایی نمی تواند تحلیل کاملی از سیستم بدهد. غالبأ به چندین ابزار در کنار هم نیاز است.
این مقاله اطلاعاتی را در مورد عیب یابی سیستم های تبرید را با استفاده از اصول سوپرهیت و سابکول در تجهیزات تبرید فراهم می کند. این روش همچنین به شما گزینه های مناسبی را برای انجام برخی از کارهای عیب یابی معمولی با استفاده از دماسنج ها، مولتی مترهای دیجیتال، گیج مانیفولد و لوازم جانبی تهویه و تبرید آموزش می دهد. اصول اولیه تبرید در اینجا صرفأ برای نشان دادن اینکه چگونه دماسنج های دیجیتال، مولتی متر ها و لوازم جانبی اندازه گیری می توانند سرویس دهی و نگهداری سیستم های تهویه و تبرید را ساده، سریع و دقیق انجام دهند، ارائه شده است.
¢ سیکل تبرید
بر اساس این اصل که حرارت به طور طبیعی از مناطق گرم تر به مناطق خنک تر جریان می بابد، سیکل تبرید شامل هفت مرحله است :
یک سیستم تبرید اولیه تراکم بخار از چهار مؤلفه اصلی تشکیل شده است؛ شیر انبساط، اواپراتور، کمپرسور و کندانسور (شکل 1)
کمپرسور، فشار بخار را به یک نقطه جوشش پایین تر از دمای کندانس افزایش می دهد. به عبارت دیگر، کمپرسور نقطه جوش مبرد را تا جایی افزایش می دهد که در آن هوای بیرون(یا آب در گردش در کندانسور) بتواند به عنوان سیال خنک کننده، مبرد را به مایع متراکم تبدیل کند. پاس های اضافی در کویل کندانسور، مبرد مایع را تا زیر نقطه اشباع خنک می کند تا اطمینان حاصل شود که مایع باقی می ماند زیرا در مسیر حرکت به اواپراتور، مبرد افت فشار را تجربه می کند. این خنک کردن تا کمتر از دمای اشباع در کندانسور، سابکول نام دارد. یک شیر انبساط در ورودی اواپراتور به عنوان (سد) عمل می کند تا جریان را کاهش داده و فشار مبرد را به یک نقطه جوش پایین تر کاهش دهد. این نقطه جوش جدید کمتر از دمای میانگین(هوا یا آب) قرار دارد به طوری که هوا یا آب در سراسر اواپراتور باعث جوشیدن مبرد می شود. پس از آنکه همه مبرد موجود در اواپراتور، به بخار تبدیل شد؛ از طریق پاس های اضافی در اواپراتور، مبرد گرمای بیشتری را جذب می کند. به مقدار افزایش دمای مبرد بخار تا بالاتر از دمای جوش، سوپرهیت گفته می شود.
کمپرسور ضمن بالا بردن دمای گاز، آن را تا فشار زیاد متراکم می کند. سپس گاز داغی که به کندانسور تحویل داده می شود، گرمای ذخیره شده در مبرد را دفع می کند و به طور پایدار، گاز را به حالت مایع تبدیل می کند. وقتی مایع تحت فشار زیاد به شیر انبساط برسد، سیکل شروع می شود. در زمان سرویس دهی بیشتر سیستم های برودتی، دما و فشار برای تعیین عملکرد سیستم توسط تکنسین اندازه گیری می شود. رصد دقیق دما و فشار برای تدیید کنترل و عملکرد مناسب، می تواند عمر طولانی تر سیستم را تضمین کرده و مصرف انرژی را کاهش دهد. اغلب، دما ها یا فشار های اندازه گیری شده در نقاط کلیدی یک سیستم می تواند نقاط دارای اشکال را نشان دهد. نمونه هایی از این اندازه گیری ها در زیر آمده اند.
ادامه دارد....
تعاریف :
در بین انتخاب کنندگان دستگاه های یخساز یک سوال همیشه به وجود می آید که کدام یک بهتر است؟ آیا دستگاه های صنعتی به دلیل نوع تولید و ظرفیت بیشتر انتخاب مناسب تری هستند؟ هزینه های نگه داری دستگاه های تجاری در مقایسه با صنعتی چگونه است؟ و ...
پاسخ آرمینکو تنها یک جمله است : نسبت به نیاز انتخاب کنید نه بیشتر و نه کمتر !
Choose according to your need…
ابتدا پرسش های زیر را پاسخ دهید و سپس مطمئن باشید که انتخاب شما صحیح خواهد بود :