•سوپرهیت و اندازه گیری آن
در اواپراتور، در فرآیند تبدیل مبرد مایع به بخار، شامل اضافه کردن حرارت به مایع در دمای جوش آن است که معمولأ به آن دمای اشباع گفته می شود. بعد از جوشاندن همه مبرد و تبدیل آن به بخار، هرگونه افزایش دمای اضافی بالاتر از نقطه جوش، سوپرهیت نامیده می شود. یافتن مقدار سوپرهیت در خط مکش، نیاز به یافتن فشار مکش و دمای دو نقطه دارد:
اول دمای تبخیر مبرد در اواپراتور در یک فشار معین، و دوم دمای مبرد در محل خروجی اواپراتور روی خط مکش که معمولا به آن روش دما-فشار سوپرهیت گفته می شود. یافتن دمای جوش با استفاده از نمودار فشار – دما (P-T) تعیین می شود. در مبرد های قدیمی CFC و HCFC و برخی از مبردهای جدیدتر سازگار با ازن مانند R134a، دمای جوش در طول فرآیند اشباع یا مرحله جوش ثابت می ماند به شرط آن که فشار در اواپراتور یکسان باشد. در ترکیبات مبردهای جدیدتر، دما در مرحله جوش یا اشباع تغییر می کند. به این بازه تغییر دمای ادشباع، لغزش دمایی گفته می شود. مبردهای مدرن با لغزش دمایی 10 درجه فارنهایت (5 درجه سانتی گراد) یا بالاتر از دمای نقطه شبنم(DP) استفاده می کنند.این نقطه، دمای مبرد در زمانی است که آخرین مایع در بخار، تبخیر شود. هرگونه افزایش دمای بخار بالاتر از دمای نقطه شبنم، سوپرهیت نامیده می شود. (شکل 2)
بهترین روش برای تعیین دمای سوپر هیت استفاده از دما سنج دارای پروب دمایی که توسط یک کلمپ(گیره) به لوله متصل می شود و یک گیج مانیفولد که به یک مولتی متر مناسب دیجیتال متصل می گردد؛ می باشد.
کلمپ متصل به لوله اجازه می دهدتا اندازه گیری دمای لوله با سرعت و دقت بیشتری انجام شود زیرا مستقیمأ به لوله بست می شود بدون اینکه نیاز به افزودن عایق یا نوار باشد. گیج مانیفولد امکان اندازه گیری فشار دقیق و سریع را فراهم می کند. هنگام اندازه گیری برای سوپرهیت؛ اجازه دهید که سیستم به اندازه طولانی کار کند و از عملکرد جریان طبیعی هوا یا آب در اواپراتور اطمینان حاصل کنید.
با استفاده از کلمپ و با وصل کردن پروب دما سنج در اطراف بخش عریان لوله، در محل خروجی اواپراتور، دمای مکش را پیدا کنید. دما در خط مکش می تواند در ورودی کمپرسور خوانده شود؛ اگر فاصله بین خروجی اواپراتور و ورودی کمپرسور کمتر از 15 فوت(5 متر) باشد. در این هنگام دمای لوله در ورودی کمپرسور روی خط مکش قابل خواندن است و حداقل افت فشار بین دو نقطه در این حالت وجود دارد.(شکل 3)
بهترین نتیجه هنگامی حاصل می شود که لوله عاری از اکسید یا مواد خارجی دیگر باشد. در مرحله بعد، گیج مانیفولد را به شیر سرویس خط مکش وصل نموده و دما و فشار لوله را یادداشت کنید.این فشار خوانده شده، فشار مبرد تبخیر شده در داخل اواپراتور خواهد بود با این فرض که هیچ محدودیتی غیر طبیعی در خط مکش وجود ندارد. با استفاده از این مقدار فشار، دمای اشباع تبخیر کننده را از نمودار P-T برای نوع مبرد مورد استفاده پیدا کنید(شکل 4). دمای اشباع خوانده شده را از دمای خط مکش کم کنید تا مقدار سوپرهیت حاصل شود.
•سابکول و اندازه گیری آن
در کندانسور، تبدیل بخار به مایع شامل دفع حرارت از مبرد در دمای کندانس اشباع آن است. هرگونه کاهش دمای اضافی، سابکول نامیده می شود. یافتن دمای سابکول خط مایع نیاز به تعیین فشار کندانسور و دو نقطه دارد :
اول دمای کندانس در فشار کندانس اندازه گیری شده و دوم دمای مبرد در خروجی کندانسور در خط مایع. دمای خط مایع شامل اندازه گیری دمای سطح لوله در خروجی کندانسور است.(شکل 5)
برای اندازه گیری دمای سابکول با بستن کلمپ(گیره) روی لوله خط مایع، به سیستم اجازه دهید به اندازه کافی و طولانی کار کند تا دماها و فشارها تثبیت شوند. از جریان هوای طبیعی روی کندانسور اطمینان حاصل کنیدو سپس با بستن گیره بر روی لوله در اطراف خط مایع، دمای خط مایع را پیدا کنید.گیج مانیفولد را به پورت ورودی شیر سرویس در خط مایع وصل کنید. دما و فشار خط مایع را خوانده و یادداشت کنید. فشار خط مایع را با استفاده از نمودار P-T بر اساس نوع مبرد مورد استفاده تبدیل به دما کنید. اختلاف بین دمای اشباع اندازه گیری شده در خط مایع و دمای اشباع، مقدار سابکول را مشخص می کند.
•تشخیص مشکل
داده های حاصل از اندازه گیری های سوپرهیت و سابکول می تواند برای تعیین شرایط مختلف در سیستم تبرید از جمله میزان شارژ مبرد و تأیید وضعیت عملکرد شیر انبساط مفید باشد. این اندازه گیری ها همچنین می توانند برای تعیین راندمان کندانسور، اواپراتور و کمپرسور مورد استفاده قرار گیرند.
قبل از نتیجه گیری از داده های اندازه گیری شده، بسیار مهم است که تأثیر شرایط بیرونی بر عملکرد سیستم را کنترل کنیم. به طور خاص، شما باید جریان هوای مناسب (CFM) روی کویل ها، ولتاژ موتور کمپرسور و بارهای الکتریکی مرتبط را بررسی و کنترل کنید. به یاد داشته باشید که وجود آلودگی و کثافت بر روی سطوح کویل ها، مانند فیلترهای کثیف هوا در اواپراتور، یا وجود کثیفی روی کویل کندانسور، می تواند اندازه گیری را دچار خطا کند؛ پس اول باید آن ها را برطرف کنید.
عیب یابی سیستم های تبرید
•سوپرهیت و اندازه گیری آن
در اواپراتور، در فرآیند تبدیل مبرد مایع به بخار، شامل اضافه کردن حرارت به مایع در دمای جوش آن است که معمولأ به آن دمای اشباع گفته می شود. بعد از جوشاندن همه مبرد و تبدیل آن به بخار، هرگونه افزایش دمای اضافی بالاتر از نقطه جوش، سوپرهیت نامیده می شود. یافتن مقدار سوپرهیت در خط مکش، نیاز به یافتن فشار مکش و دمای دو نقطه دارد:
اول دمای تبخیر مبرد در اواپراتور در یک فشار معین، و دوم دمای مبرد در محل خروجی اواپراتور روی خط مکش که معمولا به آن روش دما-فشار سوپرهیت گفته می شود. یافتن دمای جوش با استفاده از نمودار
فشار – دما (P-T) تعیین می شود. در مبرد های قدیمی CFC و HCFC و برخی از مبردهای جدیدتر سازگار با ازن مانند R134a، دمای جوش در طول فرآیند اشباع یا مرحله جوش ثابت می ماند به شرط آن که فشار در اواپراتور یکسان باشد. در ترکیبات مبردهای جدیدتر، دما در مرحله جوش یا اشباع تغییر می کند. به این بازه تغییر دمای ادشباع، لغزش دمایی گفته می شود. مبردهای مدرن با لغزش دمایی 10 درجه فارنهایت (5 درجه سانتی گراد) یا بالاتر از دمای نقطه شبنم(DP) استفاده می کنند.این نقطه، دمای مبرد در زمانی است که آخرین مایع در بخار، تبخیر شود. هرگونه افزایش دمای بخار بالاتر از دمای نقطه شبنم، سوپرهیت نامیده می شود. (شکل 2)
بهترین روش برای تعیین دمای سوپر هیت استفاده از دما سنج دارای پروب دمایی که توسط یک کلمپ(گیره) به لوله متصل می شود و یک گیج مانیفولد که به یک مولتی متر مناسب دیجیتال متصل می گردد؛ می باشد.
کلمپ متصل به لوله اجازه می دهدتا اندازه گیری دمای لوله با سرعت و دقت بیشتری انجام شود زیرا مستقیمأ به لوله بست می شود بدون اینکه نیاز به افزودن عایق یا نوار باشد. گیج مانیفولد امکان اندازه گیری فشار دقیق و سریع را فراهم می کند. هنگام اندازه گیری برای سوپرهیت؛ اجازه دهید که سیستم به اندازه طولانی کار کند و از عملکرد جریان طبیعی هوا یا آب در اواپراتور اطمینان حاصل کنید.
با استفاده از کلمپ و با وصل کردن پروب دما سنج در اطراف بخش عریان لوله، در محل خروجی اواپراتور، دمای مکش را پیدا کنید. دما در خط مکش می تواند در ورودی کمپرسور خوانده شود؛ اگر فاصله بین خروجی اواپراتور و ورودی کمپرسور کمتر از 15 فوت(5 متر) باشد. در این هنگام دمای لوله در ورودی کمپرسور روی خط مکش قابل خواندن است و حداقل افت فشار بین دو نقطه در این حالت وجود دارد.(شکل 3)
بهترین نتیجه هنگامی حاصل می شود که لوله عاری از اکسید یا مواد خارجی دیگر باشد. در مرحله بعد، گیج مانیفولد را به شیر سرویس خط مکش وصل نموده و دما و فشار لوله را یادداشت کنید.این فشار خوانده شده، فشار مبرد تبخیر شده در داخل اواپراتور خواهد بود با این فرض که هیچ محدودیتی غیر طبیعی در خط مکش وجود ندارد. با استفاده از این مقدار فشار، دمای اشباع تبخیر کننده را از نمودار P-T برای نوع مبرد مورد استفاده پیدا کنید(شکل 4). دمای اشباع خوانده شده را از دمای خط مکش کم کنید تا مقدار سوپرهیت حاصل شود.
•سابکول و اندازه گیری آن
در کندانسور، تبدیل بخار به مایع شامل دفع حرارت از مبرد در دمای کندانس اشباع آن است. هرگونه کاهش دمای اضافی، سابکول نامیده می شود. یافتن دمای سابکول خط مایع نیاز به تعیین فشار کندانسور و دو نقطه دارد :
اول دمای کندانس در فشار کندانس اندازه گیری شده و دوم دمای مبرد در خروجی کندانسور در خط مایع. دمای خط مایع شامل اندازه گیری دمای سطح لوله در خروجی کندانسور است.(شکل 5)
برای اندازه گیری دمای سابکول با بستن کلمپ(گیره) روی لوله خط مایع، به سیستم اجازه دهید به اندازه کافی و طولانی کار کند تا دماها و فشارها تثبیت شوند. از جریان هوای طبیعی روی کندانسور اطمینان حاصل کنیدو سپس با بستن گیره بر روی لوله در اطراف خط مایع، دمای خط مایع را پیدا کنید.گیج مانیفولد را به پورت ورودی شیر سرویس در خط مایع وصل کنید. دما و فشار خط مایع را خوانده و یادداشت کنید. فشار خط مایع را با استفاده از نمودار P-T بر اساس نوع مبرد مورد استفاده تبدیل به دما کنید. اختلاف بین دمای اشباع اندازه گیری شده در خط مایع و دمای اشباع، مقدار سابکول را مشخص می کند.
•تشخیص مشکل
داده های حاصل از اندازه گیری های سوپرهیت و سابکول می تواند برای تعیین شرایط مختلف در سیستم تبرید از جمله میزان شارژ مبرد و تأیید وضعیت عملکرد شیر انبساط مفید باشد. این اندازه گیری ها همچنین می توانند برای تعیین راندمان کندانسور، اواپراتور و کمپرسور مورد استفاده قرار گیرند.
قبل از نتیجه گیری از داده های اندازه گیری شده، بسیار مهم است که تأثیر شرایط بیرونی بر عملکرد سیستم را کنترل کنیم. به طور خاص، شما باید جریان هوای مناسب (CFM) روی کویل ها، ولتاژ موتور کمپرسور و بارهای الکتریکی مرتبط را بررسی و کنترل کنید. به یاد داشته باشید که وجود آلودگی و کثافت بر روی سطوح کویل ها، مانند فیلترهای کثیف هوا در اواپراتور، یا وجود کثیفی روی کویل کندانسور، می تواند اندازه گیری را دچار خطا کند؛ پس اول باید آن ها را برطرف کنید.
- ۰ نظر
- ۳۰ مهر ۹۹ ، ۱۵:۵۰